خلاصه قسمت 32
خسرو به حالت کما میرود و در بیمارستان بستری میشود. اگرچه کلامی میان او و نکیسا رد و بدل نمیشود، اما نکیسا احساس میکند که خسرو از همه چیز باخبر شده است. آوا که در میانهی مهمترین نقشه هایش با این اتفاق روبرو شده است نکیسا را آرام میکند و احتمال مطلع شدن خسرو را در نظر نمیگیرد.
در گوشهای دیگر، در خانوادهی سپنتا، معجزهای روی میدهد. پدر توران قدرت تکلمش را دوباره به دست میآورد. او که تمام سه سال گذشته را تحت شکنجهی کلامی برادر زاده و دامادش اتابک بوده است، از او خواهش میکند که دست به تحقیر دخترش نزند. به او میگوید که میتواند طلاق بگیرد و سهمش از دارایی هایشان را هر طور که خودش مایل باشد بردارد، اما در در این میان بمب دیگر آوا منفجر میشود.
آوا با پیام دادن به آرش و توران، آنها را به خانهی مرسده میکشاند. جایی که اتابک هم بعدر از مدتی دوباره با معشوقه اش روبرو شده است. بدین ترتیب اوضاع در خانوادهی سپنتا از آن چه بود بحرانیتر میشود و عامل روشن شدن همهی این آتشهای زیر خاکستر خانوادگی هم کسی نیست جز آوا.